ناشناس
15:08 - ۱۴۰۳/۱۱/۲۱
از این زندگی خسته شدم، چیکار کنم؟ 😔
داستان زندگیم را میخام بطور خلاصه بیان کنم من خودم در یک خانواده آبرومند بزرگ شدم و به زحمتی بود تونستم دیپلم بگیریم و بعد شغل پیدا کردم و شاغل هستم ودر کار خودم پیشرفت خوبی کردم از شغل خودم راضی و خرسندم مشکل اساسی که من دارم اول اینکه همسرم در زندگی احساس مسئولیت نمی کند فکر می کنه که مرد خونه فقط باید خرید مایحتاج روزمره زندگی را انجام داد خیلی بهتر هست در زندگی اصلا به فکر پیشرفت نیست خونه را من خریدم ماشین و وسایل اصلی خونه همه را من خریدم در فکر اینکه ذره ای به خونه برسه یا حداقل کمی پس انداز داشته باشه اصلا فکرش را نمی کنه و هر روز کارش هم شده رفتن به قلیون سرا و با آدمهای ناباب بچرخه چندین بار هم تذکر دعوا آرامش شوخی و جدی گفتم اصلا تغییر رویه نداده الان نزدیک به ده سال میشه همین کارها را انجام میده دیگه بریدم من خودم با اینکه در شهر همسرم زندگی می کنم اینجا فامیل و آشنا ندارم ولی به خاطر ابرو خانواده همسرم طوری زندگی کردم که هر جا میریم احترام خاصی برام قائل هستند طوری که بیشتر از همسرم مرا تحویل می گیرند هر کاری بگین انجام دادم هر راهی رفتم دریغ از کمی تغییر بدتر شده بهتر نشده الان هم مدتی میشه که من دیگه وسایل خونه را هم نمی گیریم و می بینم خونه داره داغون میشه آدم پیش همسایه و فامیل کم میاره اما شوهرم اصلا به خودش نمی گیره میگه همین که هست ولی من دارم از درون داغون میشم فکر کنید همه کارها را انجام دادم و نتیجه نگرفتم امسال هم دخترم کنکور داره واقعا دارم اذیت میشم چون اونم می بینم تو این وسط داره عذاب می کشه بچه بدون گوشی وسایل تحصیلی عقب افتاده از شما خواهش می کنم راهنمایی کنید شاید این پدران از خدا بی خبر راهی پیدا کنند برای زندگی دلم پر هست واز ترس آبروی نمی تونم صدام را دربیارمدر مورد شغلم هم من فرهنگی هستم و دو تا بچه دارم دخترم امسال دیپلم می گیره و پسرم ابتدایی مشغول هست به خاطر اخلاق بد همسرم کلا با فامیل های همسرم قطع رابط کرده هر کی هم بیاید خونمون باهش بد رفتاری می کنه و از اومدن اونا پشمون می کنه اینو هم بگم که چند سال هم هست قلیون و قرص مصرف می کنه در موردش هم هر بار حرف زدم با دعوا مواجه شدم دیگه بریدم فقط فقط فکر آینده بچه هام هستم بخصوص دخترم که کم حرف هست ازش می ترسیدم خدا نکرده بلا سرش بیاد اصلا حرفش را به من نمی زنه با اینکه دختر خیلی با ادب و مسؤلیت پذیر هستاینو هم بگم اخیرا دخترم پرخاشگر و در درس ها هم کمی بی رمیل شده انگیزه درس نداره خونه می مونه الکی سرگرم می کنه خودش از درس خواندن فرار می کنهاول امیدم به خدا بعد هم به راهنمایی شماببخشید اگه طولانی شد بازم اگه سوالی داشتین من در خدمتتون هستم
89
نظرات کاربران
(4 نظر)