بدون تصویر
ناشناس
13:39 - ۱۴۰۳/۲/۲۸

عشق پنهان به تعمیرگاه محله: راز دل زنی عاشق


سلام من وقتی که ازدواج نکرده بودم، تومسیر مدرسه مون یه آقایی رو میدیدم یاوقتی داداشم کاربانکی داشت، میرفتم کارای بانکی انجام می‌دادم اونم میومداونجا. خیلی خوشم ازش میومد خیلی بچه ی سرسنگینی بود. خلاصه گذشت ومن اون عشق تودلم بود بدون اینکه بدونم اون آقا اونموقع متاهله. این جریان برای سال ۸۳بودومن سال ۸۶ازدواج کردم دوسال بعد بچه ی اولم به دنیااومد وپنج سال بعد بچه ی دومم تواین مدت اون آقا یکی ازبهترین تعمیرکارای لوازم برقی شهربود همیشه لوازم خونه روپیشش می‌بردم وتعمیرمیکرد بدون اینکه چیزی ازحس من نسبت به خودش بدونه خلاصه آدرس مغازه همسرم رو پرسید چندباری ازمغازه همسرم خریدکرده بود خلاصه باهمسرم یه سلام علیکی داشت ومن میخواستم ماشینم رو عوض کنیم وباهمسرم دنبال تمام کارای من افتاد وحتی نزاشت من برای کارای خلافی ماشین برم میگفت اونجاهامردونس من همیشه توزندگی خودم همه ی کارای مردونه روخودم انجام دادم همسرم کنارکشیده بود شاید واقعا عاشق مردبودنش شده بودم توی زندگی خودم نقش مرد وداشتم ولی پیش اون میتونستم زن باشم خلاصه یه روز دل وزدم به دریا بهش همه چی وگفتم کلی تعجب کردکه ازقدیم بهش گفتم باهم تلفنی هرده روز درحدپیام یاتماس ازحال هم باخبرمیشدیم البته اینم بگم اون یکسالی بود طلاق گرفته بود تااینکه یه روزمن باهمسرم دعوای خیلی بدی داشتم طوری که بهش گفتم بیاجداشیم وبه این آقا گفتم میشه کمکم کنی من طلاقم وبگیرم خیلی حال روحی بدی داشتم ازش خواستم کمکم کنه بعدبهم گفت چیزی شده؟ خیلی حس بدی ازاین حرفش بهم دست داد حس کردم توفکرش گفته این میخوادمنوتورکنه بعد دوروز خبری ازش نبود بعدش پیام دادومن هم خیلی مغرورولجبازم منم جوابشو ندادم بعدیک ماه استوری گذاشتم اومد نوشت مرسی منم گفتم حس من به تو تااخرین روز زندگیم اینه ولی ازت خواهش میکنم نه پیام بده ونه زنگ بزن چون وقتی پیام میدی حالم بدمیشه الان ۴ماه ازش خبری ندارم بدترین روزای عمرم ودیدم هرروز کارم گریه حتی چندروزپیش تولدم بود خیلی منتظر بودم بااینکه خودم ردش کردم ولی واقعا ازفکرم بیرون نمیاد پشت فرمون همه جا توفکرمه واقعا دارم دیونه میشم خداگواه ازعشق زیادی که بهش دارم وغصه زیاد شقیقه هام سفیدشدن نمیدونم آخرش چی میشه ولی خودم ودارم نابودمیکنم😔😔نمیتونستم این حرفام وبه کسی بگم
577

نظرات کاربران

(25 نظر)
  • تصویر Pari Sofizadeh
    06:47 - ۱۴۰۳/۲/۲۸
    شما ب روان شناس مراجعه کنید و خودتون رو درگیر کار کنید شما ب ی آدم تعهد دارید اگه نتونستید با شوهرتون بمونید طلاق بگیرید

  • بدون تصویر
    Sfnzp128
    06:55 - ۱۴۰۳/۲/۲۸
    سلام اول اینکه هیچ کمبودی توی زندگی دلیل بر این نیست که به همسرتون خیانت کنید مشکلی دارید؟ طلاق بگیرید مشکلی ندارید؟ بشینید سر زندگیتون خیانت فقط همبستر شدن با یه شخص نیست همینکه میدونید به اون اقا که از قضا متاهل هم هست علاقه دارید و مرتب به بهانه های مختلف میرید اونجا خودش خیانت هست حتما به یه روانشناس مراجعه کنید واقعا هر چقدر میخوام قضاوت نکنم نمیتونم شما نه تنها داری گند میزنی به زندگی خودت بلکه با این کارات داری زندگی یه زن دیگه رو هم خراب میکنی

  • بدون تصویر
    mmj0281
    07:50 - ۱۴۰۳/۲/۲۸
    Sfnzp128

    سلام اول اینکه هیچ کمبودی توی زندگی دلیل بر این نیست که به همسرتون خیانت کنید مشکلی دارید؟ طلاق بگیرید مشکلی ندارید؟ بشینید سر زندگیتون خیانت فقط همبستر شدن با یه شخص نیست همینکه میدونید به اون اقا که از قضا متاهل هم هست علاقه دارید و مرتب به بهانه های مختلف میرید اونجا خودش خیانت هست حتما به یه روانشناس مراجعه کنید واقعا هر چقدر میخوام قضاوت نکنم نمیتونم شما نه تنها داری گند میزنی به زندگی خودت بلکه با این کارات داری زندگی یه زن دیگه رو هم خراب میکنی

    واقعا اینجور افراد لایق قضاوت شدنن و این مضحکه که خیلیا میگن قضاوت نکنین و فلان و بهمان. وقتی ایشون خودش پیام داده قطعا باید قضاوت کردش چه خوب چه بد‌ با خیانت ایشون نه تنها زندگی شوهرش و همسر اون مرد بلکه بچه هاشون هم آسيب مي بینه و این یعنی لطمه خوردن چند زندگی! به نظرم کسی که یه راهی رو شروع میکنه باید تا تهش بره وگرنه این اوج عجز و بی لیاقتی و بی شعوری اون فرد رو نشون میده. شما با اینکه عاشق یکی ديگه بودی نه تنها با یه نفر دیگه ازدواج کردی بلکه ۲بار هم بچه آوردی بعدش الان بعد از این همه مدت میگید که عاشق طرف هستین و در مسیر منتهی به خیانت؟؟ شما اگه از احساسات تون مطمئن نیستید بی جا میکنید که زندگی یه مرد و زن و چند تا بچه رو به بازی می گیرید. یعنی بعد از این همه سال زندگی نفهمیدید حفظ خانواده و ثبات زندگی عزیزان از خواسته یه نفره مهم تره؟

  • بدون تصویر
    Fshm90
    08:13 - ۱۴۰۳/۲/۲۸
    به نظر من حتی اگه مجرد هم بودی و اینجوری داری خودت را برای اون مرد می‌کشی واون بهت بی تفاوته..ارزش نداشت... اون یارو از حس تو خبر داشته ...واز عمد اینکارا رو کرده که تو را وابسته تر کنه...مردا خوب میدونن چه جوری زنها را خر کنن تا ازشون سو استفاده کنن..اون اگه تحفه بود که زنش ازش جدا نمیشد ....و نیت این مرد این بوده که تو رو وابسته کنه .و همینجوری که شوهر داری ازت سو استفاده جنسی کنه...برا همین وقتی گفتی طلاق میخای بگیری ...خودش رو مشتاق نشون نداده....چون نمیخاد اویزونش بشی....و خوب که به نیتش رسید ولت کنه...

  • بدون تصویر
    snursev
    08:15 - ۱۴۰۳/۲/۲۸
    این آقا دنبال کار ماشین شما افتاد؟به چه عنوان؟؟ چون فقط از مغازه همسرتون خرید کرده !! بنظر من از این چیزی که توضیح دادین رابطتون عمیق تر و طولانی تر هست .... رحم کنید به بچهای خودتون و بچهای تون آقا به زن اون آقا که شاید سالها ست داره برا یه زندگی آبرومندانه تلاش می‌کنه. تهش هیچی نیست بخدا حتی با اون آقا هم ازدواج کنی مطمنا حس خوبی نخواهی داشت و چهره بدی بین مردم....

  • بدون تصویر
    shameanjel
    08:17 - ۱۴۰۳/۲/۲۸
    سلام ،بی قضاوت رفتار شما ،بنظرم گزینه مشاوره با ی آدم کار بلد مهمترین لطفی ک میتونی ب خودت و زندگیت کنی و فقط میگم ک ثانیه ای خودتون رو در موقعیت همسرتون قرار بدید و ب خدا کارما اخلاقیات یا هر چی ک معتقدی فکر کن و بعد تصمیم درست و مسیر درست رو خودت خواهی دید، گاهی عادی شدن ی احساس ب معنی درست بودن اون احساس نیس 🌹

  • بدون تصویر
    Firerrose
    08:20 - ۱۴۰۳/۲/۲۸
    عجیبه برام. یه نفر ( اونم متاهل) اینقدر راحت از خیانت حرف میزنه. عشق و عاشقی هر چند عمیق و سوزناک، دلیل بر خیانت نیست. وقتی یه نفر توی زندگیتونه حتی فکر کردن به فرد دیگه خیانت محسوب میشه‌. همین افکار مسموم باعث میشه شما در حق مرد زندگیتون و حتی فرزندانتون کم کاری کنید و طبیعتا همسرتون هم برای شما کم خواهد گذاشت. میگید کارای مردانه رو خودتون انجام دادید و دنبال زنانگی هستید، من فکر می‌کنم این هم باز بر می‌گرده به خودتون، که همسرتون رو اینطور عادت دادید. زنانگی دوست دارید؟ برای همسرتون زنانگی و دلبری کنید و مطمئن باشید نتیجه‌ش رو می‌بینید. تجربه و تحقیقات ثابت کرده اکثر مردها، زنانگی و ظرافت زن‌ها رو دوست دارن و دنبال این هستن که برای همسرانشون مردانگی کنن و در نظرشون با ابهت جلوه کنن. شما مطمئن هستید برای همسرتون به اندازه کافی دلبری کردید؟ بهش حس غرور و مردونگی دادید؟ یا اگر از اول بهش علاقه نداشتید و دلتون جای دیگه بوده اصلا چرا باهاش ازدواج کردید؟ من هر چقدر فکر می‌کنم، جسارتا فقط خود شما رو مقصر میدونم‌. حالا توی این شرایط نشستید غصه دوری اون مرد رو هم می‌خورید... عجب‌‌... امیدوارم خیلی زود راه درست زندگی‌‌تون رو پیدا کنید و اجازه ندید مُهر خیانت روی پیشونیتون پر رنگ‌تر از این بشه. خیانت توی هیچ کشور و فرهنگی جلوه خوبی نداره

  • تصویر Zeinab Golkar
    08:22 - ۱۴۰۳/۲/۲۸
    به نظر میرسه شما عاشق توهمات ذهنی خودتون در مورد اون آقا شدید چون به گفته خودتون آنقدر شناختتون نسبت به ایشون کم بود که حتی نمیدونستید متاهل هستن. بعد از ازدواج هم نه تنها سعی نکردید این توهمات رو کنار بگذارید بلکه بیشتر خودتون و زندگیتون رو در معرض آسیب قرار دادید چون باز به قول خودتون ایشون فقط یکی از بهترین تعمیر کارای شهر بودن و شما تصمیم گرفته بودید که این یک نفر رو انتخاب کنید .ظاهرا دلیل ابراز علاقه قدیمی خودتون به اون آقا رو هم اینجوری عنوان کردید که فکر میکردید کنارشون میتونستید نقش یک زن رو داشته باشید، فکر نمی‌کنید صحبت از احساس تون و خواسته هاتون با همسرتون به مراتب راحت تر و عاقلانه تر بود؟ شاید هم صحبت کردید و به تنیجه نرسیدید به هر حال الان به این فکر کنید دلیل اینکه این ازدواج ۱۷ ساله نتونسته شما رو متعهد کنه چیه؟ اگه مشکل از خودتون نیست احتمالا بهترین راه برای شما جدایی هستش. چون رابطه ای که بعد از ۱۷ سال نتونه تعهد بیاره باید پر از مساله و اشکال باشه.

  • بدون تصویر
    Sky_68f
    08:35 - ۱۴۰۳/۲/۲۸
    ترجیح میدم فقط واسه قلبتون ارزوی ارامش کنم و قضاوتتون نکنم🤲

  • بدون تصویر
    Mohanna_MZ
    09:10 - ۱۴۰۳/۲/۲۸
    همینکارا رو اکثر متأهلین میکنن که ما رو هم از ازدواج زده میکنن هم می ترسیم به زندگی مشترک فکر کنیم، بخدا به دین و ایمان آدم نیست به ذره ای وجدان و شعور و بلوغ فکری برمی گرده...دلم به حال اون دوتا بچه میسوزه،نکنید اینکارا رو لطفا جامعه داره به تباهی میره، کم نداریم دانش آموزانی توی مدارس که یا فرزند طلاقن یا بد سرپرستن بخاطر یه مشت پدر و مادر بی مسوولیت به دلایل مختلف

رایگان و ناشناس مشکلتان را در اهالی در میان بگذارید.