ناشناس
13:53 - ۱۴۰۳/۱/۲۶
پشت کنکور موندم، هدفم رو گم کردم
سلام دخترم ۲۳ ساله از دبستان تا سال اخر دبیرستان زرنگ ترین شاگرد مدرسه خرخون صدام میکردن ولی کنکور قبول نشدم ازون موقع تا الان ۵ سال گذشته و من هنوز پشت کنکور موندم هیچ سالی نخوندم انقدر هزینه مالی جسمی روحی زمانی هدر دادم که نه دلم میاد ول کنم برم ازاد نه میتونم بخونم شرایط خوندن رو داشتم خانواده حمایتم کردن که ۵مین سالیه اجازه دادن بخونم ولی کمتر از دوماه مونده من بازم اشتباه کردم وقتی این اراده رو داشتم که بمونم چه استفادش نکردم نه انگیزه ای دارم نه حوصله دائما خوابم میبره تبدیل به یه ادم افسرده تنبل شدم و از تمام این ها بیزارم چون منه واقعی این نبود من یه ادم هدفمند و با انگیزه بودم چرا این شدم نمیدونم کاش حداقل دلیل داشت..
162
نظرات کاربران
(14 نظر)سلام من کاملا درکت میکنم چون دقیقا توی این وضعیت بودم و هیچکس هم درک نمیکرد شرایطم رو خیییلی تحت فشار بودم,دردی که میچشی رو میفهمم میدونم چه حالی داری میدونی چی به من کمک کرد؟ دانشگاه رفتن! دانشگاهی که ازش بدم میومد و رشته ای که در موردش خیلی مطمئن نبودم خلاصه بگم هر کاری که فکرشو بکنی انجام دادم که از این وضعیت نجات پیدا کنم و بازم نمیشد و عین باتلاق بیشتر توی این حال وحشتناک فرو میرفتم و همش حسرت و ناراحتی و عذاب وجدان و حس اینکه دارم عمر و تواناییم رو هدر میدم اخرش بین دو تا رشته از یه دانشگاه سطح پایین یکی رو انتخاب کردم گفتم بیشتر از این وقتمو تلف نکنم و برای ارشد برم دانشگاه سطح بالا و گرایش دلخواهم و در نهایت قبل از تموم شدن سال تحصیلی پشیمون شدم و انصراف دادم,دوباره پشت کنکور موندم و دوباره هم همون وضعیت رو تا حدی داشتم چون هدفم رو بر اساس علاقه واقعی ام تعیین نکرده بودم! جمله ساده ای به نظر میاد , اما , به این توجه کن که ممکنه به صورت اساسی و ریشه ای تحت تاثیر چه چیزایی قرار گرفتی ک به فلان رشته ای که دوست داری تمایل پیدا کردی؟ برای من اینطوری بود که در کمال تاسف به اشتباه فکر میکردم به اون رشته خیلی علاقه دارم در حالی که حتی متوجه این نبودم که ممکنه این علاقه به من تلقین شده باشه توسط جامعه و سالها منو توی چرخه معیوب عذاب اور قرار داده توصیه من اینه که طرحواره هات رو بشناسی و به صورت خیلی شدید و بی رحمانه ای با خودت صادق باشی(صداقت گاهی به این معنیه که اعتراف کنیم بخاطر پول یا حسادت یا غرور و... به چیزی علاقه مندیم,این دردناکه,حین شناسایی باور های مخرب ادما درد میکشن و حتی گریه میکنن ولی این گریه لازمه,اخرین گریه ای هست که برای اینجور مشکلاتت تجربه میکنی❤) علاقه واقعی ات رو بر اساس استعداد های درونیت شناسایی کن و برو دانشگاه,بعد از تجربه دوباره محیط اموزشی میتونی بهتر درس بخونی و تصمیم بگیری انرژیت برمیگرده,یجور ریکاوریه من تجربه کردم بخاطر همین خیلی توصیه ش میکنم اینم باید بدونی که علاقه واقعی و استعداد, معمولا اون چیزیه که توی 7 تا 14, یا15 سالگی خیلی از انجام دادنش لذت میبردی به علایق اون دوره از زندگیت هم توجه کن راهی رو انتخاب کن که عاشقش هستی ارامش و پول و موفقیت و پرستیژ کاری و....همش به دنبال علاقه بدست میاد امیدوارم موفق باشی,ما شرایطمون خیلی به هم شبیهه منم الان پشت کنمورم با این تفاوت که مدتی رو دوباره مشغول تحصیل شدم و بهم کمک کرد به دانشگاه رفتن جدی تر نگاه کنم و البته که توی سن بالاتر دانشگاه رفتن خودش یه امتیاز ویژه ست که قدر شرایطت رو خیلی بیشتر میدونی و بهتر از دیگران ازش استفاده میکنی