ناشناس18:53 - ۱۴۰۳/۲/۳۰نامزدم دروغگو هست | جدا بشم یا بمونم و بسازم؟سلام دخترم 28سالمه 4سال با اقایی دوست بودیم و حدود یکسال میشه که عقدیم تو این مدت خیلی مشکلات باهم داشتیم ولی چیزی که خیلی برام مهمه خیلی دروغ میگه و پنهان کاری میکنع و چون تک پسر هم هست خانوادش به شدت دخالت میکنن. الان تصمیم به جدایی دارم ولی خانوادم خیلی سخت گیرن مامانم اصلا قبول نمیکنه. میترسم که بیانش کنم سکته کنه. میشه راهنماییم کنید چیکار کنم. تصمیمم درسته یا بمونم و بسازم 4 7
ناشناس16:28 - ۱۴۰۳/۲/۲۹حس میکنم رفتار نامزدم مثل قبل نیست، چکار کنم؟سلام و عرض ادب دختری هستم ۲۱ ساله حدود ۱۱ ماه میشه با یه اقا پسری اشنا شدم فقط ۶ ماه از من کوچیکتر هست ولی سن شخصیتی ایشون بزرگتر از من هست و واقعا ادم خوبی هست و من خیلی دوسش دارم ولی الان یه ۴ روزی میشه که حس میکنم یه سری رفتاراش مثل قبل نیست و تغییر کرده به خودش هم گفتم که حرف بزنیم حل بشه توضیح دادند این هفته دوستم اینجا بوده و من نتونستم زیاد بیام ببینمت وتو حساس شدی و از این حرفا ولی من قانع نشدم و مدام روح و روانم بهم ریختس و اصلا غذا نمیتونم بخورم و داغون شدم به معنای واقعی و روز و شبم رو واقعا نمیفهمم ممنون میشم راهنماییم کنید 15 141
ناشناس13:39 - ۱۴۰۳/۲/۲۸عشق پنهان به تعمیرگاه محله: راز دل زنی عاشقسلام من وقتی که ازدواج نکرده بودم، تومسیر مدرسه مون یه آقایی رو میدیدم یاوقتی داداشم کاربانکی داشت، میرفتم کارای بانکی انجام میدادم اونم میومداونجا. خیلی خوشم ازش میومد خیلی بچه ی سرسنگینی بود. خلاصه گذشت ومن اون عشق تودلم بود بدون اینکه بدونم اون آقا اونموقع متاهله. این جریان برای سال ۸۳بودومن سال ۸۶ازدواج کردم دوسال بعد بچه ی اولم به دنیااومد وپنج سال بعد بچه ی دومم تواین مدت اون آقا یکی ازبهترین تعمیرکارای لوازم برقی شهربود همیشه لوازم خونه روپیشش میبردم وتعمیرمیکرد بدون اینکه چیزی ازحس من نسبت به خودش بدونه خلاصه آدرس مغازه همسرم رو پرسید چندباری ازمغازه همسرم خریدکرده بود خلاصه باهمسرم یه سلام علیکی داشت ومن میخواستم ماشینم رو عوض کنیم وباهمسرم دنبال تمام کارای من افتاد وحتی نزاشت من برای کارای خلافی ماشین برم میگفت اونجاهامردونس من همیشه توزندگی خودم همه ی کارای مردونه روخودم انجام دادم همسرم کنارکشیده بود شاید واقعا عاشق مردبودنش شده بودم توی زندگی خودم نقش مرد وداشتم ولی پیش اون میتونستم زن باشم خلاصه یه روز دل وزدم به دریا بهش همه چی وگفتم کلی تعجب کردکه ازقدیم بهش گفتم باهم تلفنی هرده روز درحدپیام یاتماس ازحال هم باخبرمیشدیم البته اینم بگم اون یکسالی بود طلاق گرفته بود تااینکه یه روزمن باهمسرم دعوای خیلی بدی داشتم طوری که بهش گفتم بیاجداشیم وبه این آقا گفتم میشه کمکم کنی من طلاقم وبگیرم خیلی حال روحی بدی داشتم ازش خواستم کمکم کنه بعدبهم گفت چیزی شده؟ خیلی حس بدی ازاین حرفش بهم دست داد حس کردم توفکرش گفته این میخوادمنوتورکنه بعد دوروز خبری ازش نبود بعدش پیام دادومن هم خیلی مغرورولجبازم منم جوابشو ندادم بعدیک ماه استوری گذاشتم اومد نوشت مرسی منم گفتم حس من به تو تااخرین روز زندگیم اینه ولی ازت خواهش میکنم نه پیام بده ونه زنگ بزن چون وقتی پیام میدی حالم بدمیشه الان ۴ماه ازش خبری ندارم بدترین روزای عمرم ودیدم هرروز کارم گریه حتی چندروزپیش تولدم بود خیلی منتظر بودم بااینکه خودم ردش کردم ولی واقعا ازفکرم بیرون نمیاد پشت فرمون همه جا توفکرمه واقعا دارم دیونه میشم خداگواه ازعشق زیادی که بهش دارم وغصه زیاد شقیقه هام سفیدشدن نمیدونم آخرش چی میشه ولی خودم ودارم نابودمیکنم😔😔نمیتونستم این حرفام وبه کسی بگم 25 499
ناشناس21:18 - ۱۴۰۳/۲/۲۵در مورد ظاهرم به پارتنرم دروغ گفتم، دوسش دارم چکار کنم؟سلام دختر ۲۶ ساله کوتاه قامتی هستم که ۸ سال قبل با پسری به صورت مجازی وارد رابطه شدم. در مورد همه هویت خود به ایشان دروغ گفتم و اطلاعات فیک دادم ولی این رابطه عمیق شد و عشق و وابستگی شکل گرفت. هر روز وشب بین ما تماس و پیام برقرار بود.من جسارت گفتن حقیقت را به ایشان نداشتم و اکنون چند ماه است با اصرار من به اجبار رابطه به پایان رسیده.به ایشان فقط گفتم تصویری که از من تو ذهنته واقعیت نداره ولی نگفتم کی هستم و چه ظاهری دارم.ایشان این موضوع رو پذیرفتند و خودشون رو برای ادامه رابطه مشتاق نشون دادند و من هم با اینکه بسیار دلتنگ و بی قرار ایشون هستم ولی روم نمیشه بگم همه چیز دروغ بوده و من کوتاه قامتم.چون برای ایشون استایل و بدن به شدت اهمیت داشت. به نظرتون چیکار کنم؟هر دوی ما مشتاق برگشت به اون رابطه هستیم ولی گفتن اینکه همه اطلاعات دروغ بوده و ظاهرم با آدمای عادی متفاوته واقعا سخته.به نظرتون اصلا بهش بگم یا به طور کلی سعی کنم فراموش کنم و تصویر آخری که تو ذهنش از من هست رو خراب نکنم؟ 18 161
ناشناس18:19 - ۱۴۰۳/۲/۲۱افسردگی بعد از جدایی از نامزدمدخترم و ۳۳ساله، ۳سال با یکی از پسرای فامیلمون که ۲۵سالش بود دوست شدم اوایل فقط یه دوست معمولی بودیم و کم کم بهش خیلی علاقمند شدم یه روز که رفته بودیم بیرون گوشیم زنگ خورد و دوست پسر سابقم که چندبارم اومده بود خواستگاریم زنگ زد بهم و گوشی منم رو بلوتوث ماشین بود و صدای پسر رو دوست پسرم شنید و اون جا بامن بهم زد ولی ۲هفته تمام منت کشیدم و توضیح دادم بهش و ۲هفته دوباره باهم دوست شدیم بعد از چندماه بهم پیشنهاد ازدواج داد و گفت حاضری بقیه عمرتو بامن باشی و من همون موقع گفتم خونوادت قبول نمیکنن چون من ازت بزرگترم ولی گفت مهم منم و خونوادم دخالت نمیکنن و منم قبول کردم تا اینکه بعد از چندماه اومد و گفت که رابطمون دیگه تمومه و میخوام با یکی دیگه ازدواج کنم اون شب که تموم کرد من خورد شدم الانم نامزد کرده و حالم خیلی بده من عاشقش شدم نمیدونم چطوری کنار بیام با این قضیه خیلی واسم سخته دقیقا با دوست دختر قبلیش نامزد کرد یه آدم چقدر میتونه پست باشه که چنین کاری رو با روان یه دختر کنه مثل یه قتل عمد میمونه کارش دارم داغون میشم دقیقا دختری که آشکارا بهش خیانت میکرد و رفت اونو گرفت من واقعا روح و روانم ازهم پاچیده نمی تونم به کسی اعتماد کنم نمیتونم حرفای کسی رو دیگه باور کنم فقط دوست دارم بیاد بهم بگه چرا اینکارو بامن کرد قصدش فقط تلافی بوده اون زمانی که من داشتم ذره ذره آب میشدم اون خیلی راحت به فکر نامزدی بوده واقعا دارم دیونه میشم 😭😭😭😭 16 228
ناشناس21:46 - ۱۴۰۳/۲/۱۶تنهایی بعد از ازدواج | شوهرم باعث جدایی من با خانواده ام شد!من 30سالمه و3ساله ازدواج کردم رفتار شوهرم از ابتدا طوری بود که چه در خانواده من و چه در خانواده خودش به من بی محلی میکنن. هر اتفاقی که بین من و خانوادم افتاد شوهرم به خانوادش گفت و باعث شد با نگاه دیگه ای به من نگاه کنن و توخانواده من هم هر بار از هر حرف خانوادم ناراحت شد و قهر کرد یکمدت رفت امد نکرد. خانواده منم به خودش و من کاملا بی اعتنا و بی تفاوت شدن و الان یک زن تک و تنها گوشه خونه نسشتم خانوادم با خواهرم و همسرش میرن مسافرت میان و من هیچ سهمی از این موضوع ندارم و اگر روزی بچه داربشم از این تنهایی اذیت میشه راه حلی اگه وجود داره بهم بگید ممنون 17 145
ناشناس22:06 - ۱۴۰۳/۲/۱۵درد جدایی بعد از 4 سال عشق عمیق: چطور فراموشش کنم؟سلام دوستان،من یه مرد میانسال هستم یکسال و نیمه که از عشقم بعد از ۴ سال رابطه بسیار عمیق جدا شدم و این جدایی هم از طرف اون بود به این دلیل که خانواده اش اجازه ازدواج با من رو بهش ندادن،ولی اصلا حالم خوب نمیشه و انگار همین امروز جدا شدیم،واقعا حالم خرابه و داغونم نمیدونم باید چیکار کنم اگر کسی تجربه ای داره که میتونه کمکم کنه ممنون میشم 44 370
ناشناس10:57 - ۱۴۰۳/۲/۱۵عشق و خیانت در محل کار: چطور با خیانت همکار کنار بیاییم؟دخترم ۲۹ سالمه؛تو محل کارم پسر مدیرعاملم خیلی به من توجه میکرد و یه جورایی غیرمستقیم بهم نزدیک شد من اول بهش حسی نداشتم چون طبق معیارام نبود خیلی از لحاظ ظاهری،کم کم منم خوشم اومد ازش و حس ششم خیلی قوی نسبت بهش داشتم چون بهم محبت میکرد تو اینستا پست میفرستاد دونه دونه استوریامو ریپلای میکرد؛تا همین دو هفته پیش ک احساس کردم سرد شد و مثل قبل نبود؛امروز فهمیدم با همکار دیگم رل زده و دورهمی میرن و فردام دارن میرن سفر؛بدون اینکه ب منم تعارف کنن.من فقط یه چیزمیدونم ک من بچه نیستم ک الکی چیزی رو بزرگ کنم؛الان تنها مشکلم اینه چجوری ابطه این دوتارو تو شرکت ببینم و تحمل کنم؛چجوری ببینم کسی که فکر میکردم به من علاقه منده الان جلوی چشم من با یکی دیگس؛باز جلو چشمم نبودن به زودی فراموش میکردم ولی الان نمیتونم؛خیلی سختمه؛قلبم داره پاره میشه و نمیتونم بی تفاوت باشم،کاش حداقل همکار نبودیم.دارم فک میکنم ازین شرکت برم ولی وضع کار افتضاحه 21 193
ناشناس15:10 - ۱۴۰۳/۲/۱۴دلتنگی دوست مجازی گمشده! چیکار کنم؟سلام روز همگی بخیر بدجور نیاز ب کمک دارم ۲۱ سالمه حدودا دو سال پیش مجازی با یه دختر همسن خودم آشنا شدم تو یه محیط شبیه گپ ک خیلی صمیمی بودیم.از بین همه اون دخترایی ک اونجا بودن منو اون بیشتر از بقیه از هم خوشمون اومد و رفیق شدیم.من کلا ن تو واقعيت ن تو مجازی دوست و رفیق ندارم اصلا،زیاد با کسی ارتباط نمیگیرم،حتی از دوستیایی ک تجربه کردم هم تا حدی پشیمونم و هیچکدوم ایده آلم نبودن و هیچ مزه نداد بهم رفاقت با دوستای سابق،ولی اون دوست مجازیم فرق داشت با همه،دقیقا همونی بود ک باید،گاهی وا میموندم ک چطور ممکنه یکی تا این حد شبیهم باشه! ب شدت اخلاقا و رفتارا و حتی سلیقمون شبیه بود،خیلیم همو دوس داشتیم(اون بارها و بیشتر و بهتر بهم ثابت کرد)اما متاسفانه دوستیمون چن ماه بیشتر دووم نیاورد،قدرشو ندونستم،خیلی دیر فهمیدم نباید میذاشتم از چنگم بره همچین آدمی... من اون روزا حضورش برام عادی بود فک نمیکردم وابسته شم بهش و فک میکردم زودی فراموشم میشه مث بقیه.درگیر زندگی خودم شدم،کمتر جایی ک آشنا شدیم میرفتم و سراغش رو خیلی نمیگرفتم،تا اینکه ب کل قطع ارتباط شدیم.الان خبری ازش ندارم کلی دلم تنگشه،موندم چطور برگردم بهش؟من ارتباط خاصی با دوستای مشترکمون ندارم و فقط یکی هس ک بتونه کمکم کنه پیداش کنم و بهش پیام بدم اما اون طرف یه آقاییه ک ب شدت ازش بدم میاد(با وجود اینکه قبلا خیلی صمیمی بودیم).ب دو دلیل مردد هستم برم سراغ دوستمو بگیرم ازش یا ن،چون خودِ اون دوستم بعد ها متوجه شدم کلی بد و بیراه پشت سرم گفته در نبودم کلی فحشم داده بود(منو مقصر جداییمون میدونست)و میترسم تحویلم نگیره یکیم اینکه این دوست مشترک آقا یکی دوبار ب بهونه های مختلف پیام دادم بهش زیاد تحویلم نمیگیره،اونم منو مقصر میدونه و انگار همشون ازم بدشون میاد،نمیدونم چیکار کنم،خیلی بیقرارشم تمرکز ندارم نمیتونم ب هیچ کاری برسم،گاهی مث الان فکرش دیوونم میکنه،گاهیم میگم فراموشش میکنم اگه اون میتونه بدون من زندگی کنه منم میتونم...اما سخته): 7 125
ناشناس12:35 - ۱۴۰۳/۲/۷عشق و جدایی در محل کار! هر روز میبینمش چیکار کنم؟سلام دخترم ۲۲ساله، چندوقت پیش بعد مدت ها با یه آقایی رفتم تو رابطه که ایشون۳۰ سالشون بود و قصدشون ازدواج بود ولی من اصلا ازدواجی نیستم. قرار شد یه مدت دوست باشیم از هم شناخت کافی رو پیدا کنیم بعد برای ادامه رابطه تصمیم بگیریم تقریبا یه ماهی با هم در ارتباط بودیم هفته ای ۳ ۴ بار همو میدیدیم و روزانه هم کلی با هم چت میکردیم از لحاظ موقعیت کاری عالی بودن و شرایط زندگی تقریبا خوبی هم داشتن، هرچند سطح خانوادگی ما به هم نمیخورد هم از لحاظ مذهب هم موقعیت اجتماعی خلاصه تو اوج وابستگی و احساسات، توافقی رابطه رو کات کردیم و الان هم بخاطر کارمون تقریبا هر روز همو میبینیم تو محل کار. و میدونم که همونقدر برای من سخته برای ایشونم سخته و جفتمون داریم اذیت میشیم چون همو دوست داشتیم تنها دلیلی هم که از هم جدا شدیم ازدواج بود چندبار میخواستم برگردم و دوباره رابطه رو شروع کنیم ولی از اونجایی که دفعه های قبل هم بعد کات، باز من پیش قدم میشدم واقعا نمیخوام دیگه غرورمو بذارم زیر پا از طرفی میدونم ایشونم بخاطر اینکه من اذیت نشم یا تو معذوریت قرار نگیرم پا پیش نمیذارن و الان نمیدونم دقیقا باید چیکار کنم؟ خیلیییی هم دلم براش تنگ شده رابطه رو تموم شده بدونم؟ یا هنوز امید داشته باشم؟ 12 183