ناشناس10:11 - ۱۴۰۴/۱/۳۰چطور از احساس طرد شدن و افسردگی عبور کنم؟سلام دخترم ۲۲ سالمه. چندین افسردگیم . و تنها چیزی که آتش این افسردگی رو برام برافروخته تر کرده احساس طرد شدنه . احساس دوست داشتنی نبودنه . چون من واقعا از هر طرف طرد شدم . مخصوصا از سمت خانواده . تو جمع های خانوادگی هم کلا کسی باهام حرف نمیزنه و از من خوشش نمیاد با اینکه خیلی سعی می کنم اجتماعی باشم ، تا بلکه بتونم به افسردگیم غلبه کنم. کلا هر چی سعی میکنم روابطمو گسترش بدم و منزوی نباشم بیشتر از سمت آدما و جامعه طرد میشم. برخی ازدوستان صمیمیم هم ترکم کردن، بدون اینکه دلیلشونو بگن ، هر چقدر هم ازشون خواستم بگن بیشتر ازم دور شدن . و در آخر برام خانوادم موند که اونا هم حوصلمو ندارن و هیچ مهر و محبتی از سمتشون دریافت نمیکنم حتی وقتی میرم دانشگاه و میام هیچ احساس دلتنگی ای از سمتشون نمیبینم در حالی که من خیلی دلم تنگ میشه و واقعا دوسشون دارم . حتی من چند سال پیش زمانی که جوون تر بودم وارد یک رابطه شدم و از سمت اون آقا هم طرد شدم و بعد از اون اتفاق بسختی خودمو جمع و جور کردم . همه این چیزایی که آدم باید خودشو دوست داشته باشه و به خودش کمک کنه رو میدونه اما این افکار تنهایی و بی ارزش بودن مدام در سرم تکرار میشه و مجال اینکه بتونم به خودم بیام و به زندگیم برسم و صرف از نظر از تمام اینها بتونم آینده خوبی برای خودم بسازم رو نمیده . وگرنه من عاشق اینم که بتونم زندگی خوبی برای خودم بسازم. 9 76
ناشناس13:26 - ۱۴۰۴/۱/۲۸چطور با ناامیدی و مشکلات زندگی کنار بیام؟سلام دختری سی ساله ام،پدرم سرطان داره و حدودا شانزده ساله درگیر بیماری های مختلفه، من سابقه افسردگی و اضطراب دارم قرص میخوردم من تا مرز خودکشی رفتم چون از رنج کشیدن ممتد در سی سالگی زندگیم خسته ام به زور خودمو سرپا نگه داشتم با پادکست و تراپی و ورزش و مدیتیشن سعی کردم خودمو برگردونم به زندگی از سی سال نفس کشیدنم راضی نیستم من از زندگیم بدم میاد میدونی چرا؟چون از بچگی با فقر بزرگ شدم هنوزم ک هنوزه درگیر دعواهاییم که ب پول برمیگرده برای اینکه پدر و مادرم بیسوادن برای اینکه شانسی در عشق و ازدواج نداشتم برای اینکه شش نفر ادمیم در خونه مستاجری ک خواهرم در حال جدا شدنه و فضای تنهایی ندارم دائم شلوغه ارامش ندارم چون شرایط و پول مستقل کردن خانه ندارم چون هر روز در جنگم چون پنج ماهه بیکارم و علیرغم تلاشم کار پیدا نکردم بدهکارم ب خواهرم تو فشار مالی و روحی ام ماشین نداریم بریم سفر یا حتی مهمونی ک بعدش ب خاطر بی ماشینی استرس نگیرم چون چهل تا مصاحبه رفتم قبول نشدم چون کسی عاشقم نشد که منو ازین درد کمی شاید نجات بده تنها ترینم تو هیچی شانس نداشتم من خیلی کم اوردم خیلی هیچ دلخوشی ندارم و زندگیم هیچ چراغ روشنی نداره همش نشدن نشدن و در بسته اینا رو برحسب ناله نذارین من ادمی نبودم که بشینم و فقط ناله کنم از هجده سالگی کار کردم و درس خوندم،به زندگی اطرافیان که نگاه میکنم حداقل یه خونه یا یه ماشین دارن،یا یه برادر یا مادر حمایتگر و مهربان،یا بخت و یاری که زندگیشون رو کمی شیرین تر کرده،یا کاری با درامد خوب که لااقل باهاش مشکل مالی ندارن،من سعی کردم با تراپی،پادکست،مدیتیشن،پیاده روی و تلاش از خودم ادم بهتری بسازم ولی در این خانواده و با این حد مشکل انگار اب در هاون میکوبم!انقدر هر سال با امید شروع کردم گفتم بالاخره روزای خوب منم میاد ولی نه تنها سخت تر شد هیچ نوری ام نیمد...دوباره به خودکشی فکر میکنم من همه خودمو گذاشتم تو این زندگی،جای من بودین چیکار میکردین؟ 13 89
ناشناس17:18 - ۱۴۰۴/۱/۶با همسایهای که مزاحمت ایجاد میکنه چیکار کنیم؟سلام یه چند وقته تقریبا 2ماه یه همسایه طبقه بال مون رو اجاره کرده و صاحب خونش به ما گفت که زن و شوهرند. اما هیچ جنس مونث ثابتی با ایشون ما ندیدیم که خونش بمونه و شبیه به زن شوهر دار باشه. اینطوریه که هر هفته ، یک دختر میاد و نصف شب میره بعده ٢ساعت من زیرنظر گرفتم مطمئن شدم که مجرده و خونه رو کرده محل رابطه با افرادی که تو مهمونیا و پارتیا میبینه و خب سروصداش هم از بخت بد میرسه پایین. دیروز یکیشون جدید اومده بود و درب ساختمون رو نتونسته بود ببنده و مامان من هم عصبی شد و همینکه دیدشون گفت مهمونات میان و میرن درب رو نمیبندن دزد میاد و اینا. و اینم انقدر پروعه دست دختره رو گرفته بود و میگفت خانونممه ایشون مادرتون قضاوت نکنن. دنبال این بودم که واقعا با این پسر مجرد که مدام دخترای غریبه میاره چکار باید کرد؟ امنیت ساختمون مون به خطره، سرو صداشون و پیامدهای که بدنبال داره واقعا خوب نیستن و باعث اعصاب خوردی مامانم شدن 12 25
ناشناس13:50 - ۱۴۰۳/۱۲/۱۷چطور جای زخم عمیق روی ابرو رو ترمیم کنیم؟سلام. پسر جوانم در تصادف ی خط عمیقی روی ابرو شون افتاده و خیلی توی روحیه اشون تاثیر گذاشته. ممنون میشم اگر کسی جراح یا متخصص پوست در اصفهان یا تهران میشناسن که بتونیم ترمیمش کنیم به من معرفی کنن. برای این نوع باید جراح پلاستیک بریم یا متخصص پوست؟ ممنونم. 2 13
ناشناس19:02 - ۱۴۰۳/۱۱/۲۲چرا هیچ خاستگاری ندارم؟ خانوادهام بهم میگن ترشیده!دخترم ۲۳ ساله سلام بچه ها حال دلتون خوش❤️ من تو یه خانواده معمولی زندگی میکنم.دانشجوام.خانوادم بهم گیر دادن که ازدواج کن ولی خب هیچ خاستگاری ندارم با اینکه هم تحصیل کرده ام هم یه قیافه ای دارم ک بقیه میگن خوشگلی(میشه تحمل کردقیافمو :)) هیکلم خوبه تیپم خوبه ولی خب هیچ خاستگاری ندارم خودم هم مشکلی ندارم با این موضوع ولی خب خانوادم که نزدیک ترین آدمای زندگیمن بهم میگن ترشیده .احساس اضافی بودن دارم تو این خونه از طرفی دلم میخواد برم سر کار ولی خب جایی رو سراغ ندارم از طرفی ام خانوادم دیگه از دادن خرج های من خسته شدن(باور کنید نه خرید میرم نه تفریحی دارم ولی خب خرج های دانشگاه…) یک سال عمرم پای پسری گذشت که اخرشم هم با کلی دروغ رفت به نظرتون من الان چیکار کنم میخوام ازدواج کنم از این همه بدبختی نجات پیدا کنم ولی خب دریغ از حتی یک پسر که حتی نگاهم کنه😔 17 51
ناشناس19:20 - ۱۴۰۳/۱۱/۱۳چرا خودمو دوست ندارم؟سلام خانوم هستم و مجرد، جدیدا اشتهام زیاد شده و خیلی غذا میخورم و در کل ریزه خواری هم دارم در طول روز، با اینکه خداروشکر از لحاظ زیبایی خوبم ولی اصن اعتماد بنفس و عزت نفس ندارم و از خودم خوشم نمیاد. یجورایی خودم دشمن خودم شدم و فک میکنم این پرخوری هم یه عمل علیه خودم هست و بشدت افسرده و بی انگیزه هستم؛ گاهی فقط دوست دارم بمیرم قبلا خیلی فعال و اهل مطالعه و هدفمند بودم ولی الان هیچی برام مهم نیست، البته یکم ورزش میکنم، مشاوره میرم و دارو برای اضطراب و افسردگیم مصرف میکنم ولی کلا فک میکنم حالم خوب نیست و خیلی احساس تنها و خالی بودن دارم. دوست دارم خودم رو دوست داشته باشم، چون بنظرم اگه این اتفاق بیفته بقیه چیزها هم میتونه سرجای خودش قرار بگیره ولی نمی دونم چرا هیچ جوره خودمو قبول ندارم. 3 14
ناشناس11:33 - ۱۴۰۳/۹/۲۷مشکلات روحی دارم، دنبال روانشناس یا مشاوره رایگان هستم.سلام دوستان کسی روانشناسی یا مشاوره رایگان سراغ داره؟ از لحاظ مالی امکان رفتن به مشاور رو ندارم😔 اما نیازمند راهنمایی و کمک یه شخص دانا هستم چون جدیدا مشکلات روحی به کل توان فعالیت های روزانه رو از من سلب کرده طوری که انجام کوچکترین کارها یا وظایفی که باید انجام بدم برام سخت و آزاردهنده شده. 4 19
ناشناس15:23 - ۱۴۰۳/۹/۲۰چطور با استرس مادر شدن کنار بیام؟خانم ۲۳ ساله ام به تازگی مادر شدم و یه فرزند ۲ ماهه دارم سر زایمان که به انتخاب خودم سزارین بود بسیار اذیت شدم و از طرفی نداشتن شیر کافی و شیرخشک دادن به فرزندم هم بسیار از لحاظ روحی اذیتم کرد و بعد از عمل هم با عوارض زیادی مثل حبس ادرار و تهوع شدید و بی میلی به غذا و اضطراب شدید ناگهانی در طول روز مواجه شدم که هنوز هم گاهی باهامن. اما مشکل اصلی من ۲ تا چیزه اول اینکه اصلا بچه داری و زندگی کردن با وجود بچه رو بلد نیستم و دائما نگرانم😭😭استرس تمیزی و نظم خونه تمیزی و نظم خودم و پخت و پز و همچنین رسیدگی به همسر همه اینا به شدت برام سخته جوری که اصلا نمیدونم دارم چیکار میکنم و مورد دوم اینکه همسر من به شدت بچه دوسته و حتما ۳ تا فرزند میخواد و هرچقدر اصرار میکنم چندبار رابطه ای که بعد از عملم داشتیم جلوگیری به صورت طبیعی بود چون همسرم قبول نمیکرد از قرص یا کاندوم استفاده کنیم اما من نه از نظر جسمی و نه از نظر روانی آمادگی ۳ عمل سزارین و بزرگ کردن ۳ فرزند رو ندارم و از اون آزاردهنده تر اینکه آدم محکمی نیستم و مادرم دیسک کمر و تنگی نخاع دارن و خواهرانم هم نمیتونن کمکم کنن و نمیتونم روی اونها هم حساب کنم و همه اینا از من یه آدم همیشه غمگین مضطرب ساخته خواهش میکنم اگر تجربه ای دارید نکته ای بلدید یا راهنمایی میتونید ازم دریغ نکنید خیلی به کمک احتیاج دارم. 13 128
ناشناس21:46 - ۱۴۰۳/۹/۸راهکارهایی برای مواجهه با تجربه سوء استفاده جنسی در کودکیسلام. اول تشكر از همه عزيزاني كه كمك ميكنند. ميخوام درباره مشكل يه دوستي از تون كمك بخام. متأسفانه دوستم تجربه بد سواستفاده شدن در طفوليت دارد وخيلي خيلي روي روح و روانش تأثير منفي گذاشته چيزي حدود ٥ تا ٩ سالگي مورد سو استفاده قرار گرفته تا ولي به گفته خودش دردي چيزي به ياد ندارد ولي همش به خاستگارها جواب منفي ميدهد چون نگران آبروي خودش و خانوداش است. شرايط رفتن نزد پزشك ندارد و همه ميدانيم بيان اي گونه موارد خيلي سخت است و بزه ديدگان خاموش هرگز توانايي بيان اين موضوعات را ندارد. از شما ميخام كمكش كنيد من هم ازدواج نكردم كه بيشتر بدانم ولي تا جايي كه شنيدم رابطه جنسي بدون درد نيست و يك كودك نميتواند آنرا تحمل كند چون وي نه دردي و نه حس ورود چيزي را به ياد دارد احتمال اينكه به بدنش آسيب رسيده باشد و به آبروش صدمه اي برسد شايد وجود نداشته باشد ولي از شما هم ميخام بهش كمك كنيد بگيد چكار كند. از والدين ميخام لطفا متوجه فرزندان تان باشيد لطفا نذاريد سلامت روان فرزندان تان براي هميشه نابود شود. به اين دوست هم دعا كنيد. 4 19
ناشناس21:09 - ۱۴۰۳/۹/۴چطور با عذاب وجدان قدیمی کنار بیاییم؟سلام ب اهالی ارامش دخترم 23سالمه هفتاد هشتاد درصد مذهبی ام هیچوقت ب کسی بدی نکردم ،درونگرام،از لحاظ تحصیل و اینده تضمیم ام.. حدودا 15سال پیش اتفاق وحشتناکی برام افتاد ک یجورایی ب خودم ظلم کردم کاری رو انجام دادم ک همون موقع هم دوس نداشتم انجام بدم.... فک میکردم با گذر زمان این عذاب وجدان کم رنگ میشه یا فراموش میکنم ،اما بیشتر و بدتر رفت رو مخم ب حدی ک حاظرم جای هر کسی باشم جز خودم ،حتی اگ طرف فلج یا اصن گدا باش همیشه ب خودکشی فک میکردم...الان خیلی پررنگ تر شده ..یه هدفی هست تو زندگیم ک میخام امتحانش کنم بعدش موفق شم یا شکست بخورم در هر صورت فرقی نداره.. بعد اون کار 100 خودمو بکشم و انقد ناراحتم و در عذابم ک بعدشم دیگ برام مهم نیست... لطفا لطفا نگید تراپیست،چون در مورد این موضوع تاحالا باکسی صحبت نکردم و هیچوقتم این کارو نمیکنم چ مجازی چ حضوری.... خیلی امیدی ب اینکه اینجا هم مطرحش کردم ندارم ،ب هرحال ممنون میشم همه نظر بدید ....کلی هم کتاب خوندم ، و سعی کردم ایمانمو قوی کنم اما نشد...کاشکی میشد بعضی وقتا حافظمونو پاک کنیم... 0 7